خاستگاه
بنابر منابع اسلامی، اسماعیل (پسر ابراهیم و هاجر) کعبه را ساخت و کعبه پیش از پایهگذاری شهر مکه، ساخته شد. مکه بهتدریج به مرکزی مهم برای کاروانهای تجاری در عربستان و مرکز فعالیتهای مذهبی و تجاری غربِ حجاز تبدیل شد. علاوه بر کعبه، بیش از ۳۰۰ بت هم وجود داشت و عربها هر ساله آنها را زیارت میکردند و اعمالی چون چرخیدن گرد کعبه (طواف) و بوسیدن آن، قربانیکردن، و سنگ زدن به شیطان را انجام میدادند. ۱۷ به غیر از خدایان قبیلهای، بیش تر عربها اعتقاد به یک خدای مشترک برتر به نام «الله» داشتند؛ اما تشریفات مذهبی برای «الله» انجام نمیشد. ۱۸ هم چنین در قرآن صحبت از افرادی که «حنیف» بودهاند میرود. در قرآن حنیف اشاره به کسی دارد که از راهِ فطرت خود به دینِ طبیعی، که یکتاپرستی باشد رسیدهاست. ابراهیم به عنوان الگوی اصلی حنفا معرفی میشود که با بصیرت شخصیاش به یکتاپرستی رسیدهاست؛ چنانکه آیین حنیف معادل دین ابراهیم تعریف میشود. مفسران قرآن مینویسند که پیش از اسلام حنیف به دو دسته افراد اطلاق میشد: عربهایی که پیرو آیین ابراهیم بودند و بت پرستانی که تنها برخی از مراسم دینی مربوط به آیین ابراهیم مانند حج یا ختنه را انجام میدادند. درستیِ تاریخی این گفته میان پژوهشگران غربی مورد اختلاف است. برخی اساساً گزارشهای تاریخی مربوطه را رد کرده و آنها را تعمیم دادن مفاهیم قرآنی به دوران پیش از اسلام میدانند، اما دیگران درستیِ تاریخی همگی یا برخی از آن گزارشها را میپذیرند. ۱۹ مدرک دقیقی مبنی بر این که آیین حنیف پیش از یهودیت و مسیحیت در میان عربها وجود داشته در دسترس نیست، ۲۰ اگرچه نشانههای رمزآلودی از آن در شعرهای قدیمی عرب یافت میشود. ۱۹
نسب
اطلاعات بیشتر: شجرهنامه محمد
شجرهنامهٔ محمد از دیدگاه تاریخی معلوم نیست و آنچه موجود است، داستانهایی بودهاست که بعدها به وجود آمدهاست. ۳ پدر (عبدالله) و مادرش (آمنه) از خاندان بنیهاشم از قبیله قریش بودند. بنیهاشم از خاندانهای برجسته و بااصلونسب ولی فقیر در شهر مکه بود.
تولد
اطلاعات بیشتر: عامالفیل
تاریخ دقیق تولد محمد نامعلوم است، ولی احتمالاً بین ۵۶۷ تا ۵۷۳ م. (۵۶ تا ۵۰ ق. ه) است که موردقبولترین سال، ۵۷۱ میلادی (۵۲ ق. ه) است.
کودکی
پیش از تولد محمد، عبدالله، پدرش، درگذشت. ۲ عبدالله بازرگانی بود که گاه با پدرش عبدالمطلب در امور تجاری همکاری میکرد. ۲۳ طبق روایات اسلامی، عبدالمطلب، پدربزرگ محمد و بزرگخاندان قریش، محمد را پس از تولد طبق عادت مرسوم، به دایهای به نام حلیمه بنی سعد سپرد. او ۲ سال در قبیله سعد بن بکر، شاخهای از قبیله هوازن، نزد حلیمه بود (برخی از پژوهشگران غربی درستیِ تاریخی سپرده شدن محمد به حلیمه را رد کردهاند). ۲۴ ۲۵ زمانیکه آمنه، مادر محمد، به همراه محمد ۶ ساله و کنیزی به نام ام ایمن برای زیارت قبر شوهر و دیدار از خویشاوندانش راهی یثرب شد، در بازگشت در محلی به نام «ابواء» درگذشت. ۲۶ و پس از آن عبدالمطلب ۸۰ ساله، سرپرستی محمد را برعهده گرفت. هر چند محمد تحت سرپرستی عبدالمطلب (شخصی بانفوذ و رهبر مکه) قرار داشت؛ اما دوران یتیمی را با سختیهای فراوان سپری کرد. یتیم بودن محمد از معدود موضوعات دربارهٔ زندگی محمد است که در قرآن بدان اشاره شدهاست: «آیا ما تو را یتیم نیافتیم؟».
در ۸ سالگی محمد، عبدالمطلب نیز درگذشت و ابوطالب، عموی محمد (که در آن هنگام نفوذ زیادی در مکه داشت) سرپرستی محمد را برعهده گرفت. محمد در ۱۲ سالگی همراه ابوطالب با کاروانی به شام سفر کرد. در منابع اسلامی مانند سیره ابن اسحاق و طبری نقل شدهاست که در این سفر با بحیرا سرجیوس (یک راهب مسیحی) دیدار کرد و بشارت پیامبریش را از وی شنید. ۳۰
داستانهای بسیاری در منابع اولیه در مورد محمد از دوران کودکی تا زمان اعلام پیامبری موجود است که از دیدگاه تاریخی، قابلاطمینان نیستند؛ زیرا تصویر محمد در این داستانها بسیار متفاوت با چهرهای است که قرآن از محمد ارائه میدهد و این داستانها از دیدگاه تاریخی بیش تر برای بررسی چگونگی تلقی مسلمانان از پیامبر خود اهمیت دارند.
محمد در دوران نوجوانی در جنگهای فجار شرکت کرد؛ اگرچه گزارشها در جزئیات چگونگی شرکت او اختلاف نظر دارند. ۳۳ سن او در هنگام بروز این جنگها (که چندین سال طول کشید) ۱۴ تا ۲۸ سال بودهاست. ۳۳
پیمان حلفالفضول پس از جنگهای فجار در خانه «عبد الله بن جدعان» میان برخی از قبایل قریش منعقد شد تا به عدالت پایبند باشند و آن را برپا دارند و جمعاً از ستمدیدگانی که قبیلهای در مکه ندارند حمایت کنند و محمد نیز در حالی که بیست ساله بود در آن عضویت یافت. محمد آورنده اسلام که در جوانیاش خود عضو یکی از این پیمانها بوده میگوید؛ عوض کردن آن را با هیچ چیز دیگر خوش ندارد و حتی در دوره اسلام هم حاضر به پذیرفتن دعوت به آنگونه عهدیاست.
محمد، گاه در حل اختلاف میان بزرگان شهر مداخله میکرد و راهکارهای عملی جهت حلوفصل اختلافات ارائه میکردهاست. از سویی امانتداری و وفاداری نیز، از صفات برجسته محمد پیش از اسلام بودهاست. تا جایی که گاه او را «محمد امین» میخواندند. محمد که مدتها بود دیگر سرمایهای برای بازرگانی نداشت، از سوی برخی سرمایهداران مکه، از جمله خدیجه، استخدام شد تا بهنیابت از آنان به بازرگانی بپردازد. ارتباط کاری و تجاری محمد ۲۵ ساله و خدیجه که زنی بیوه و صاحب دو فرزند بود، به ازدواج انجامید و محمد از این وصلت دارای دو پسر (که در کودکی درگذشتند) و چهار دختر شد ۳۷ که بر اساس تمامی گزارشها ازدواج موفقی بود.
با وجود این که در دوران جوانی محمد، بتپرستی در مکه مرسوم و معمول بود ولی محمد هرگز تفکرات بتپرستی نداشت و بتپرستی نکرد.
پس از اعلام پیامبری
غار حرا در کوه نور، جایی که مسلمانان باور دارند که محمد نخستین وحی را دریافت کردهاست.
بنابر برخی روایتهای اسلامی، محمد پیش از بعثت، هر سال چند هفته را در غار حرا به عبادت و تفکر میپرداختهاست. ۴۰ زمانی که محمد چهل سال سن داشت، در یکی از شبهای سال ۶۱۰. م (۱۳ ق. ه)، جبرییل بر محمد ظاهر شد و ۳ بار به او گفت: «إقرأ — بخوان!» و سپس این آیهها را برایش خواند: ۴۱
(به عربی: إقرأ بِاسمِ رَبّك الّذي خَلَق. خَلَقَ الإنسانَ مِن عَلَق. إقرأ وربُّك الأكرَم، الَّذي عَلَّمَ بِالقَلَم، عَلَّمَ الإنسانَ ما لَم يَعلَم.)
بخوان به نام پروردگارت که آفرید؛ که انسان را از خون بسته (علق) آفرید. بخوان که پروردگار بسیار بخشندهاست، آن که با قلم آموزش داد. به انسان آموخت آنچه را که نمیدانست. سوره علق، آیههای ۱ تا ۵
به نوشته پیترز نخستین سورهٔ وحیشده به محمد نامعلوم است و میتواند سورههای دیگری نیز باشد. ۴۲
دعوت علنی و مخالفتهای قریش
بر پایهٔ روایتهای اسلامی، خدیجه زن محمد نخستین کسی بود که به پیامبری او ایمان آورد. کمی بعد علی پسرعموی ده ساله محمد، ابوبکر دوست نزدیک او و پسرخواندهاش زید بن حارث نیز به خدیجه پیوستند و نخستین کسانی بودند که به محمد ایمان آوردند. ۴۳
بنابر سیره ابن اسحاق، محمد تا سه سال دین تازهٔ خود را پنهانی تبلیغ میکرد. ۴۴ بر پایهٔ روایتهای اسلامی هنگامی که آیه «و خاندان خویشاوندت را هشدار ده!» شعراء ۲۱۴ فروفرستاده میشود، محمد، خویشاوندان نزدیکش در بنیهاشم شامل بنی عبدالمطلب ابن عبد مناف را که ۴۵ نفر میشدند، دعوت میکند ۴۵ و ایشان را پند و اندرز میدهد: «ای پسران عبدالمطلب!... خدا به من فرمان دادهاست تا شما را به سویش فرابخوانم. چه کسی از شما مرا در این امر یاری خواهد کرد و برادر، وصی و جانشین من خواهد بود؟» و فقط علی که ۱۳ سال داشت، پاسخ داد. سپس محمد گفت: «این علی ، برادر، وصی و جانشین من در میان شماست. به او گوش فرادهید و از او پیروی کنید.» پس از این دیدار برخی از زنان بنیهاشم نیز اسلام آوردند.
